جدول جو
جدول جو

معنی لرت افکندن - جستجوی لغت در جدول جو

لرت افکندن
(سُ / سِ کَ دَ)
لرد افکندن. ته نشین شدن دردی شراب. لای شراب در ته ظرف نشستن
لغت نامه دهخدا
لرت افکندن
ته نشین شدن درد شراب
تصویری از لرت افکندن
تصویر لرت افکندن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فرا افکندن
تصویر فرا افکندن
به میان آوردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرتو افکندن
تصویر پرتو افکندن
تابیدن، درخشیدن، روشنایی دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لگد افکندن
تصویر لگد افکندن
لگد پراندن ستور، لگد انداختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طرح افکندن
تصویر طرح افکندن
طرح ریختن، بنیان نهادن، پی افکندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رخت افکندن
تصویر رخت افکندن
کنایه از بار و بنه را فرود آوردن در جایی و مقیم شدن
فرهنگ فارسی عمید
(سُ رَ نِ / نَ دَ)
رسوب کردن شراب و سرکه و آب لیمو و جز آن. ته نشین شدن دردی شراب و غیره. لرت افکندن
لغت نامه دهخدا
تصویری از فرو افکندن
تصویر فرو افکندن
فرو انداختن به پایین افکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لگد افکندن
تصویر لگد افکندن
جفتک انداختن، زیر بار نرفتن امتناع کردن از قبول امری
فرهنگ لغت هوشیار
ایجاد گره کردن، مشکل کردن امری را سخت کردن کاری را یا گره افکندن بر دل. غمگین ساختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرا افکندن
تصویر فرا افکندن
به میان آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرتو افکندن
تصویر پرتو افکندن
درخشیدن، انعکاس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لرد افکندن
تصویر لرد افکندن
لرت افکندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرح افکندن
تصویر طرح افکندن
پی افکندن بنیان نهادن (عمارت و جز آن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرح افکندن
تصویر طرح افکندن
((~. اَ کَ دَ))
بنیان نهادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرو افکندن
تصویر فرو افکندن
((فُ. اَ دَ))
به زیر انداختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرا افکندن
تصویر فرا افکندن
((~. اَ کَ دَ))
به میان آوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پرتوافکندن
تصویر پرتوافکندن
Beam
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پرتو افکندن
تصویر پرتو افکندن
Radiate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پرتو افکندن
تصویر پرتو افکندن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پرتوافکندن
تصویر پرتوافکندن
irradiare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پرتو افکندن
تصویر پرتو افکندن
irradiare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پرتوافکندن
تصویر پرتوافکندن
irradiar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پرتو افکندن
تصویر پرتو افکندن
irradiar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پرتوافکندن
تصویر پرتوافکندن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پرتوافکندن
تصویر پرتوافکندن
strahlen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پرتوافکندن
تصویر پرتوافکندن
promieniować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پرتو افکندن
تصویر پرتو افکندن
promieniować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پرتوافکندن
تصویر پرتوافکندن
випромінювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پرتو افکندن
تصویر پرتو افکندن
випромінювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پرتو افکندن
تصویر پرتو افکندن
strahlen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پرتوافکندن
تصویر پرتوافکندن
излучать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پرتو افکندن
تصویر پرتو افکندن
излучать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پرتو افکندن
تصویر پرتو افکندن
irradiar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی